شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر غلامرضا هیبتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنجکشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوهها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانهستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شبپرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنجکشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوهها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانهستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شبپرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
جانفشانی دو تن از شهدا در عملیات محرم
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات محرم »
شهید جمشید زردشت در روز دوم این عملیات به فیض عظمای شهادت نایل شد. آقای الله مراد مقصودی درباره خصوصیات و رفتار این شهید بزرگوار میگوید: خدا او را رحمت کند. از انسانهای مخلص بود. شبهایی که ما استراحت میکردیم. ایشان در حال خدمت به بچهها بود. واقعا" آدم باحالی بود. اهل نماز، اهل اذان گفتن، غذا دادن، ظرف شستن، یعنی نمیگذاشت هیچ کس کار کند. همراه ما صبحگاه میآمد. کلاس میآمد. کارهای شخصی خود را انجام میداد و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات محرم »
شهید جمشید زردشت در روز دوم این عملیات به فیض عظمای شهادت نایل شد. آقای الله مراد مقصودی درباره خصوصیات و رفتار این شهید بزرگوار میگوید: خدا او را رحمت کند. از انسانهای مخلص بود. شبهایی که ما استراحت میکردیم. ایشان در حال خدمت به بچهها بود. واقعا" آدم باحالی بود. اهل نماز، اهل اذان گفتن، غذا دادن، ظرف شستن، یعنی نمیگذاشت هیچ کس کار کند. همراه ما صبحگاه میآمد. کلاس میآمد. کارهای شخصی خود را انجام میداد و...
شهدا سال 65 -خاطرات شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعلهور میسوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست میداشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشمهای پلید و کثیف میدانم، خوب میدانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعلهور میسوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست میداشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشمهای پلید و کثیف میدانم، خوب میدانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید عباس موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
گاهی برگهای تاریخ زرین ایرانزمین را ورق میزنیم، بهصفحاتی میرسیم که شمیمِ خوش بهشتی و نور الهی از آن تابنده است. این برگها را شهیدانی نوشتهاند که حب وطن را در سایه ایمان میجستند. سید عباس موسوی از تیره آن آسمانیهاست که ۱۳۴۸/۴/۲ در روستای چاه سرخ آباده طشک از توابع نیریز و میان خانوادهای مذهبی و از سلسله مورداحترام سادات موسوی، دیده به جهان گشود. ششساله بود که وارد دبستان چاه سرخ گردید. دوره ابتدایی را با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
گاهی برگهای تاریخ زرین ایرانزمین را ورق میزنیم، بهصفحاتی میرسیم که شمیمِ خوش بهشتی و نور الهی از آن تابنده است. این برگها را شهیدانی نوشتهاند که حب وطن را در سایه ایمان میجستند. سید عباس موسوی از تیره آن آسمانیهاست که ۱۳۴۸/۴/۲ در روستای چاه سرخ آباده طشک از توابع نیریز و میان خانوادهای مذهبی و از سلسله مورداحترام سادات موسوی، دیده به جهان گشود. ششساله بود که وارد دبستان چاه سرخ گردید. دوره ابتدایی را با...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا طالبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به امام امت و با سلام و درود فراوان به روان پاک شهدا، مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی. چند کلمهای به عنوان وصیت در این کاغذ یادداشت میکنم و امیدوارم که به آن عمل کنند. پدر و مادر عزیز و گرامیم، نمیدانم چطور و چه جوری سخنم را آغاز کنم و زحمات شما را که در این مدت برای من کشیدهاید توصیف و ذکر کنم. پدر و مادر، امیدوارم که در مرگ من...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به امام امت و با سلام و درود فراوان به روان پاک شهدا، مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی. چند کلمهای به عنوان وصیت در این کاغذ یادداشت میکنم و امیدوارم که به آن عمل کنند. پدر و مادر عزیز و گرامیم، نمیدانم چطور و چه جوری سخنم را آغاز کنم و زحمات شما را که در این مدت برای من کشیدهاید توصیف و ذکر کنم. پدر و مادر، امیدوارم که در مرگ من...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمدرضا بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد رضا بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا لیعلمن الکاذبین1 آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند: ما ایمان به خدا آوردهایم، رهایشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند، ( هرگز چنین نیست). و ما اممی که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم تا خدا دروغگویان را از راستگویان کاملاً معلوم کند. با سلام و درود بر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد رضا بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا لیعلمن الکاذبین1 آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند: ما ایمان به خدا آوردهایم، رهایشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند، ( هرگز چنین نیست). و ما اممی که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم تا خدا دروغگویان را از راستگویان کاملاً معلوم کند. با سلام و درود بر...
شهدا سال 65 -شعری از شهید فرهنگ زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بر سنگ مزارم بنویسید آشفتهدلی خفته در این خلوت خاموش آنجا بنویسید که او زاده غم بود آزاده ز غمهای جهان، گشته فراموش بر سنگ مزارم بنویسید که او عاشق غم بود، سراپوش آنجا بنویسید که او محنت و غم بود حالا عزم ملکی مرده کفنپوش بر سنگ مزارم بنویسید آزاده دلی خفته در این خانه آغوش آنجا بنویسید غمش عزت دل بود حالا شده سری از این برج جهان پوش بر سنگ مزارم بنویسید افسرده سری خفته در این پهنه بیهوش آنجا بنویسید که دل عرش خدا بود زیرا که بنای دل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بر سنگ مزارم بنویسید آشفتهدلی خفته در این خلوت خاموش آنجا بنویسید که او زاده غم بود آزاده ز غمهای جهان، گشته فراموش بر سنگ مزارم بنویسید که او عاشق غم بود، سراپوش آنجا بنویسید که او محنت و غم بود حالا عزم ملکی مرده کفنپوش بر سنگ مزارم بنویسید آزاده دلی خفته در این خانه آغوش آنجا بنویسید غمش عزت دل بود حالا شده سری از این برج جهان پوش بر سنگ مزارم بنویسید افسرده سری خفته در این پهنه بیهوش آنجا بنویسید که دل عرش خدا بود زیرا که بنای دل...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید بیگ میرزا قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
همراه با ماه خرداد سال 1343 در روستای سرداب از توابع بخش پشتکوه شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی پا به عرصه حیات نهاد. گذر زمان سینه او را صندوقچه اسرار کرده و یک دنیا حرف نهفته در آن بود. دوره ابتدایی را در مدرسه شهریاری به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه مسعود بزرگی نیریز به پایان رساند. دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) (احمد نیریزی) آغاز و با موفقیت به پایان برد. برای تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
همراه با ماه خرداد سال 1343 در روستای سرداب از توابع بخش پشتکوه شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی پا به عرصه حیات نهاد. گذر زمان سینه او را صندوقچه اسرار کرده و یک دنیا حرف نهفته در آن بود. دوره ابتدایی را در مدرسه شهریاری به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه مسعود بزرگی نیریز به پایان رساند. دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) (احمد نیریزی) آغاز و با موفقیت به پایان برد. برای تحصیل...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علی اصغر مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد علي اصغر مختاري »
یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه ۱۳۴۶/۶/۳۰ گاهی بود که خداوند در شهرستان نیریز، از فیض و رحمت خود به خانوادهای که از محبان اباعبدالله الحسین (ع) بودند، پسری عطا کرد که رهرو راه امام حسین (ع) سردار شهیدان کربلا باشد. به همین دلیل نام «علیاصغر» طفل ششماهه سالار شهیدان را بر او نهادند. او در دامان مادری شیفته فاطمه (س) و زینب (س) و در آغوش پدری عاشق امام حسین (ع)...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد علي اصغر مختاري »
یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه ۱۳۴۶/۶/۳۰ گاهی بود که خداوند در شهرستان نیریز، از فیض و رحمت خود به خانوادهای که از محبان اباعبدالله الحسین (ع) بودند، پسری عطا کرد که رهرو راه امام حسین (ع) سردار شهیدان کربلا باشد. به همین دلیل نام «علیاصغر» طفل ششماهه سالار شهیدان را بر او نهادند. او در دامان مادری شیفته فاطمه (س) و زینب (س) و در آغوش پدری عاشق امام حسین (ع)...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اسحاق ولی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسحاق ولي زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم این چند کلمه وصیتنامه را برای چندمین بار مینویسم. با کمال صحت و سلامتی جسمی و روحی این جانب اسحاق ولیزاده فرزند ابراهیم، شماره شناسنامه 10، صادره از مشکان نیریز. بنده در حدود هشتاد هزار تومان بدهکارم که تمام آن در دفتر حساب بنده نوشته شده و خانواده بنده از آن کاملاً باخبرند و اول از اموال بنده بدهی مرا بدهید و بپردازید. وکیل و وصی من خود همسرم است تا بچهها کبیر شوند انشاءالله....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسحاق ولي زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم این چند کلمه وصیتنامه را برای چندمین بار مینویسم. با کمال صحت و سلامتی جسمی و روحی این جانب اسحاق ولیزاده فرزند ابراهیم، شماره شناسنامه 10، صادره از مشکان نیریز. بنده در حدود هشتاد هزار تومان بدهکارم که تمام آن در دفتر حساب بنده نوشته شده و خانواده بنده از آن کاملاً باخبرند و اول از اموال بنده بدهی مرا بدهید و بپردازید. وکیل و وصی من خود همسرم است تا بچهها کبیر شوند انشاءالله....